part ¹

@برگه هایی که بهتون داده میشه رو به دقت پر کنید و تحویل دفتر مدیر بدید...ماه دیگه ازمون ورودی کالج رو دارید پس خوب تمرین کنید...
سوالی دارید؟
¥انی‌او
@کلاس امروز به پایان میرسه کمی استراحت کنید و برای ازمون کالج اماده بشید میتونید برید خدانگهدار...
¥انیونگ گاسه او استاد
ویو حیاط مدرسه`
_هی ا.ت تو داخل ازمون شرکت میکنی؟
+معلومه...باید شرکت کنم‌...
#میخوای چه شغلی رو داخل برگه پر کنی؟
+عامم...خب راستش هنوز دربارش فکر نکردم نمیدونم داخل چه چیزی مهارت دارم...
_وای دختر تو صدات محشره...بنظرم برو تو کار خوانندگی...
+ا..اخ...اخه م...من
#هی اخه ماخه نکن اون سری داخل جشن مدرسه ترکوندی صدات محشره...
_*با دستش به ا.ت میزنه و میگه اره اره راست میگه
+ا.ت لبخند ملیحی میزنه و میگه گومااو بچه ها...بهش فکر میکنم^^
#من که اولین فنتم
_ساکت شو خودم اولین فنش میشم
+*خنده بلندی سر میده و میگه....هی بس کنید دعوا نکنید صدای من اونقدراهم خوب نیست...
$خلاف علایقمه بگم... ولی صدات عالیه...*و راهشو کج میکنه و میره....
#با شونه اش به شونه ی ا.ت میزنه و میگه:واییییی دختررررر اون ازت تعریف کردددد واهایییییییییی
+خب حالا خودتو جمع کن...هی یسو...اهای دختر کجاییییی رفتی تو خیالات باز...
#یدونه بزن تو گوشش
+ودف چی؟به من چه
#برو کنار...*یه دونه خوشکل میزنه تو گوش یسو‌‌...
_هوییی روانی چته دردم اومد...اخ
+دوباره فیلیکس و دیدی رفتی تو کهکشان؟ابیییی خدا از دست شما دوتا....
_وایییییییی اون خیلی ژزدابههههه *خودشو ولو میکنه توی بغل ا.ت
+عیشششش گمشو اون ور توهم...عصر کافه میبینمتون^^
¥اوکی بای
+خدافظ...هعیییی یجی مراقب یسو باش قش نکنه این بچه هنوز تو هپروته....
#حله برو دیگه
ویو ا.ت
به سمت خونه راه افتادم...عذاب اوره دوباره باید با غرغر های عمم روزمو بگذرونم...
کلید و انداختم و رفتم داخل هرچی صدا زدم جواب نداد فهمیدم خونه نیست وارد اتاقم شدم که دوش بگیرم که با شخصی مواجع شدم
+چی...تو...ت...تو... اینجا...اینجا...چ...چک...چکار....داری؟
(پایان پارت یک^^خب شرط های این ۸۵ تا لایکه میدونم شرط ها زیاده ولی‌گوشی من شکسته محبورم زیاد بگم چون نوشتن با گوشی شکسته خیلی سخته:)
دیدگاه ها (۰)

_طرف های صبح بود که خواب ترسناکی دیدم...اونقدری ترسیده بودم ...

چصو ها میگم برگشتم فعالیت کنم اون وقت شما مثل چص جلویییی چشم...

تا لایک های پست سنجاق شدم ۱۰۰ تا نشه گشادی را کنار نمی گذارم...

اهم اهم...خب من نمیتونم فعلا توی ویس باشم بخاطر اینکه از گوش...

³³ساعت ۶ (ب.ظ) از مطبم رفتم بیرون ماشین جونگکوک دیدمبا خوشحا...

❣پارت پنجم❣ویوی جونگکوک: وقتی اون دختره که اسمش ا/ت بود وار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط